برنامه نویس و طراح سایت

پست دو هفته ای

خب آموزشی تموم شد. دیروز بعد از حدود دو ساعت خبردار ایستادن، رژه رفتیم و با 01 خداحافظی کردیم. برگه‎های تقسیم به یگانهای جدید رو بهمون دادن و انداختنمون بیرون! دوره‎ی خوبی بود (از اون خوبهایی که دیگه دوست نداری تکرار بشه). محل جدید خدمت همونیه که حدس می‎زدم. دوره کد دو ماهه‎ی شیراز. ناراحت نیستم، چون از اول می‎دونستم این دوره دو ماهه باید طی بشه و ممکنه شیراز باشه.

بعد از تعطیلات عید یه پنجشنبه نگهبان بودم و نشد بیام خونه (البته به جاش رفتیم دربند)، پنجشنبه‎ی بعدش هم رفتیم اردوگاه و باز هم نشد بیام مرخصی.

از اردوگاه (تِلو) بگم، رفته بودیم مثلا زندگی در شرایط سخت رو یاد بگیریم. هوا که دو نفره بود! شام و ناهار و صبحونه هم که همیشه حاضر بود (یعنی مجبور نبودیم برای ناهار بریم شکار!). WC هم که دغدغه‎ی خیلی از بچه‎ها بود مشکلی نداشت! چادرها و پلاستیکهای روشون هم که آماده بودن و ما عملیات چند ساعته‎ی چادر زنی رو نداشتیم. موقع برگشتن هم چادرها رو جمع نکردیم. تو هر چادر قرار بود 11 نفر باشن که چون تعداد چادرهای آماده زیاد بود، به هر 7 نفر یه چادر رسید. با این وجود به خاطر کمی جا خوابیدن یکی از معضلات اون سه شب بود. میدان تیر و تیراندازی با ژ-3 خیلی عالی بود و اگر بعضی اتفاقات نمی افتاد عالی‎تر هم می‎شد. شب آخر هم نگهبان بودم و از شانس ما بارون تندی اومد.تو چادر هم بارون زده بود و نصف پتوها و ملحفه‎ها خیس شده بودن. صبح همه نم کشیده بودیم و لباس و پوتین‎هامون خیس شده بود. کلا تلو خوش گذشت!

سه روز برای اجرای مراسم سردوشی تمرین کردیم و دیروز ساعت 8:30 اصل مراسم اجرا شد و بعدش هم که بند و بساطمون رو جمع کردیم و برگشتیم خونه.

خبرهای بدی که تو این مدت شنیدم: یکی این بود که خدمت برای اعزامی‎های سال 91 به بعد 21 ماه شد که البته خدمت ما همون 18 ماه هست با یک ماه کسری. یه خبر بد دیگه این بود که احتمالا از دور بعدی درجه‎ای که به لیسانس وظیفه داده میشه استواری هست (فعلا ستوان سومی است) و ممکنه شامل حال ما که دوره کدی هستیم و دو ماه دیگه سردوشی می‎گیریم بشه (که امیدوارم اینطوری نشه).

خبر خوب اینکه داداشم اومد هدفونم رو درست کرد و الان هر دوتا گوشی هدفون کار میکنه! (دغدغه دارم در سطح تیم ملی!) و اینکه چقدر خوب شد خدمتم رو دو ماه عقب ننداختم، و گرنه به قول بچه ها سه ماه میرفت تو پاچّه‎ام! از این توفیق اجباری هم که نصیبم شده برم شیراز کمی تا قسمتی خوشحالم.

و در آخر امیدوارم دوره خدمت همه سربازا به خوبی و خوشی بگذره مخصوصا هم‎دوره‎ایهام که چندتاشون جاهای بدی افتادن.

 

پی‎نوشت: 

چه خلاقیتی! حتی اگه مزه‎ی خوبی نداشته باشه باید یه بار امتحان کنم. +

 

3 پاسخ

  1. سلام
    2 سوال مهم
    چطوري بين اين همه سرويس بلاگدهي با بلاگنو آشنا شدي؟
    تا الان كيفيت خدمات بلاگنو (امنيت -سرعت-پايداري)رو در مقايسه با بقيه جاها كه بودي چطوري مي بيني؟

  2. البته خوبه كه بشه جواب دو سوال بالا رو در قالب يك پست كامل تو بلاگ بدي (تاريخچه بلاگ نويسي كه از كجا با چه سرويسي شروع كردي تا انتخاب بلاگنويي كه رايگان هم نبود!) و نه تو قسمت نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *