برنامه نویس و طراح سایت

بهانه گیر اخمو

سیزده بدر رفته بودیم کنار رودخونه. در آخرین دقایق برادرزاده‎ام افتاد تو آب. بعد که درش آوردیم و لباساشو عوض کردیم بهانه آورد و گریه و زاری کرد که من شرت می‎خوام و شلوار بدون شرت نمی‎ پوشم! حالا یکی بیاد به این بچه بفهمونه که الآن شرت از کجا بیاریم! فقط شانس آوردیم که یه بچه دیگه اونطرف تر همین وضعیت براش پیش اومده بود. ما هم از فرصت استفاده کردیم و گفتیم اون بچه هم شرت نپوشیده! ببین اصلا گریه نمیکنه!

یعنی یه الف بچه همه رو کلافه کرده بود!

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *