از چهارشنبه شب خونه محسنینا تلپ بودم. دیشب نوبت من شد که شام درست کنم. نیمرویی درست کردم در حد تیم ملی. به غایت خوشمزه (مزهی نیمرو میداد) ، از همونا که شیخ بساخت و مریدان همی نعرهها بزدند و …
البته محسن خواب رو به شکم ترجیح داد و نتونست فیض ببره. سهمش رو گذاشتیم تو یخچال (همچین آدمای عادلی هستیم ماها، اصن فکر نکنید غذا اضافه اومده بود!)
امروز دیگه چتر و بستم و اومدم خونه. شب محسن زنگ زد و گفت یه سوالی دارم. فکر کردم سوال برنامه نویسیه که شنیدم داره میگه این نیمرو رو چطوری درست کردی؟
دیگه ببین چی درست کرده بودم. کلا دست به نیمروم خوبه! 🙂
——
پی نوشت با ربط:
غذامون فقط نیمرو نبود البته. سوسیس بندری تند و تیز هم درست کردم.
شیخ مهدی هم نبود و از این سفره فیض نبرد.
پی نوشت بی ربط:
آقا ما بریم گرگان کارت پایان خدمتون رو بگیریم. تا ده روز دیگه برمیگردم انشاالله…
2 پاسخ
:))
چه نیمرویی بود!
نوش جان:دی
ایول کارت پایان خدمت
حالا مرد شدی:دی
😀
یعنی 17 ماه الاف این کارت بودما!!