برنامه نویس و طراح سایت

دسته‌بندی: روزگار سربازی

رسیدم خونه

امروز ساعت هشت و نیم صبح رسیدم خونه، به تلافی روزهای قبل بعد از صبحونه سه لیوان چایی خوردم! یه لیوان چای شیرین، یه لیوان

ادامه مطلب »

پارک آزادی

امروز عصر مرخصی گرفتم اومدم شهر ببینیم چه خبره. می خواستم برم پارک آزادی که نزدیک پادگان هم هست. جلوی پارک یه کافی نت دیدم،

ادامه مطلب »

پست دو هفته ای

خب آموزشی تموم شد. دیروز بعد از حدود دو ساعت خبردار ایستادن، رژه رفتیم و با 01 خداحافظی کردیم. برگه‎های تقسیم به یگانهای جدید رو

ادامه مطلب »

شایعه

یکی هست تو یگانمون غول مرحله آخر شایعه است. نصف شایعه هایی که تو مرکز میپیچه زیر سر این آدمه (اینم از اون آمارا بود!).

ادامه مطلب »

جیگرشو نداشت!

یه نامردی هم بود که سر صف یه حرفی زد، افسر آموزش گفت هرکی بود خودش بیاد بیرون، جرات نکرد بره بیرون، یه گروهان صد

ادامه مطلب »

شانس

میگن شانس یه بار در خونه آدمو می‎زنه. ولی مثل اینکه در مورد من تو ماهی که گذشت، خودش کلید داشته و میومده تو. تو

ادامه مطلب »

ماه اول

یه شب از خواب بلند میشی و خودت رو تو مکانی غیر از خونه (و یا هر جایی که قبلا بودی) پیدا می کنی، با

ادامه مطلب »

ما اومدیم، ما اومدیم

اون قدیما تلویزیون یه کارتونی نشون می‎داد، دو تا زنبور بودن به اسم نیکو و نیکی(؟) هر سری که برنامه‎شون شروع می‎شد میومدن می‎گفتن «ما

ادامه مطلب »