رژیم
یه ماهه که با ساسان یکی از همخونهایهام یه رژیم غذایی فشرده رو شروع کردیم. البته فشردگیش دست خودمونه. برنامه اینه که فقط شام نمیخوریم.
یه ماهه که با ساسان یکی از همخونهایهام یه رژیم غذایی فشرده رو شروع کردیم. البته فشردگیش دست خودمونه. برنامه اینه که فقط شام نمیخوریم.
تا حالا شده از یه دوست یا آشنایی مدت زیادی خبر نداشته باشید، بعد یه مدت دیگه روتون نمیشه ببینیدش؟ الان من نسبت به این
گاهی وقتا که از خیلی چیزا خستهم، دوست دارم مترو یا ماشینی که توش نشستم، هیچوقت نایسته. همیشه در حال حرکت باشه و به مقصدش
قبلا حتی حواسم به این هم بود که تو آرشیو وبلاگ یک ماه خالی نمونه. شده چرت و پرتی مینوشتم که همهی ماهها تو آرشیو
آخر فیلم معلوم نیست که سیارهی مالیخولیا به زمین برخود میکنه یا نه. کلیر امید داره جای دیگهای غیر از زمین برای زندگی وجود داشته
مدتیه که تو واحد فناوری اطلاعات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان Sharepoint Developer مشغول به کار شدم. دوشنبهی هفته پیش سازمان تو 40 تا از
تو این فکربودم یه مطلب چند خطی بنویسم، دیدم یکی از دوستان کل چیزایی که میخواستم بگم رو تو یه جمله خلاصه کرده: «مرگ تدریجی
دیروز یکی از پیجای فیس بوک عکس بالا رو گذاشته بود. عکس جلدِ خاطره انگیزترین کتابی که تا حالا داشتم. داستان از این قرار بود
من هم مانند آن بزرگوار به تئوری چماق معتقدم. البته کمی ملایمتر. هشدار: قسمت 1 عکس حاوی کلمات رکیک است.