من ازین دنیا چی میخوام؟ دو تا صندلی چوبی؟ نه فقط یه دونه، ترجیحا صندلی راک باشه، بذارمش جلوی شومینه ( بخاری هم بود اشکال نداره). حالا که صحبت شومینه شد باید یه خونهای وجود داشته باشه که شومینه هم باشه. یه خونهی کوچیک و نقلی. یه زمستون سرد که وقتی از سر کار برمیگردم نوک پاهام یخ زده باشه. واسه خودم یه استکان چایی درست کنم، داغِ داغ. بشینم رو صندلی جلوی شومینه چاییمو بخورم.
یه روزی هم از این چند خط بالا واقعی عکس میگیرم میذارم تو همین وبلاگ! ببین کی گفتم. این خط _ اینم نشون .
6 پاسخ
پ بانو چی؟ 🙁
مرد باهس تهنای تهنا باشه 🙂 به قول یه بنده خدایی for ever alone
اسمایلی یقه دریدن بعد از آن گفتهی شیخ و سر به بیابان نهادن.
ایضاً
منم ازین صندلیا لدفن!
🙂 فعلا یه دونه از این صندلی اداریا داریم میچرخه فقط. به کارت میاد آیا؟