چطور مرشد عرفان شدید؟
یک روز کنار خیابان نشسته بودم و فکر می کردم چه کنم. مردی از راه رسید و جلوی من ایستاد. خواستم از جلو من کنار برود، دستم را تکان دادم. او هم همین کار را کرد. فکر کردم چه بامزه! حرکت دیگری کردم و او هم از من تقلید کرد. شروع کردیم به آواز خواندن و هر ورزشی که بگویی انجام دادیم.
مدام احساس می کردم حالم بهتر است و از رفیق جدیدم خوشم آمده بود.
چند هفته گذشت، از او پرسیدم:«استاد بگو چه کار باید بکنم؟» او پاسخ داد:«اما من فکر می کردم تو مرشدی!»
8 پاسخ
مرسی جالب بود به سایت ما هم سر بزنید
http://onlineshopping.eshopfa.biz
<!–
پاسخ:
–>
مرسی جالب بود به سایت ما هم سر بزنید
http://onlineshopping.eshopfa.biz
<!–
پاسخ:
–>
پاسخ:
نوشته هات جالب بود جوان..
سلام
پاسخ:
ممنون
خیلی جالب بود
حالا واقعی بود؟
پاسخ:
البته از این اتفاقا برام افتاده ولی نه در این حد
از کارای ملانصرالدینه
ممنون خیلی جالب و بامزه بود
پاسخ:
امروز اینو دیدم، یاد پست تو افتادم :دی
http://www.entekhab.ir/files/fa/news/1390/5/1/9496_158.jpg
پاسخ:
حلقه مریدانه دیگه
پاسخ: