کم حافظه
امروز داشتم با یه نفر در مورد انتخابات مجلس صحبت میکردم، میگفت باید به دولت کمک کنیم و به نمایندههایی رای بدیم که تقریبا همسو
امروز داشتم با یه نفر در مورد انتخابات مجلس صحبت میکردم، میگفت باید به دولت کمک کنیم و به نمایندههایی رای بدیم که تقریبا همسو
کارت پایان خدمت بالاخره اومد در خونه! یعنی آوردنش. یه کاغذ هم تو پاکت همراهش بود، روش نوشته «لطفا در حفظ و نگهداری کارت کوشا
تو پادگان شرکت در نماز جماعت و گه گاه نماز جمعه اجباری بود. تو ماه رمضان هم جلسه روخوانی قرآن بود و هر روز یک
دیروز موفق شدم بیست روز مرخصی پایان دوره بگیرم و بیام خونه. دیشب تو اتوبوس دهنم سرویس شد. خوابم که نمی برد هیچ، یه پیرزنی
من امروز میرم گرگان و انشالله اگه مشکلی پیش نیاد، 28 خرداد مرخصی پایان دوره رو میگیرم و برمیگردم خونه. این 10 روز مرخصی کجا
… سربازی … کاری که 14 ماه پیش میتونستم انجامش بدم هنوز هم انجام نشده. در عوض تو این مدت مشغول کارای بی ارزش بودم،
به سلامتی اون رفیقی که رفت صبحگاه گروهان رو اجرا کنه، به جای اینکه بگه «به پایداری ایران تکبیر» گفت «به سلامتی ایران تکبیر» :دی.